۲۸۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۹۰

خستهٔ عشق تو بیچاره شفا را چه کند
مبتلای غم تو غیر بلا را چه کند

کشتهٔ عشق تو چون از تو بلا می بیند
همچو منصور فنا دار بقا را چه کند

دردمندی که چو ما دُردی دردت نوشد
با چنین درد خوشی صاف دوا را چه کند

آنکه در میکدهٔ عشق تو یابد جائی
نزهت باغچهٔ هر دو سرا را چه کند

بندهٔ عشق تو چون سید هر سلطانست
منصب دینی و عقبای گدا را چه کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.