هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی، فقر معنوی، و درد عشق اشاره دارد. شاعر بیان می‌کند که تنها عاشقان حقیقی از اسرار الهی آگاهند و کسانی که درد عشق را نچشیده‌اند، درمانی ندارند. همچنین، او از بینوایی و ذوق فقیرانه خود سخن می‌گوید و عشق را به عنوان حقیقتی فراگیر توصیف می‌کند که در همه‌جا حاضر است اما مکانی خاص ندارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به دانش ادبی و عرفانی پایه دارد.

غزل شمارهٔ ۶۳۲

هر کس که هوای ما ندارد
گویا خبر از خدا ندارد

آنکس که نخورد دُردی درد
بی درد بُود دوا ندارد

هر چند که شاه ذوق دارد
ذوقی چو من گدا ندارد

در بحر محیط عشق غرقیم
جز ما خبری ز ما ندارد

مائیم و نوای بینوائی
بلبل به از این نوا ندارد

نابینا خود خدا نبیند
چون جام جهان نما ندارد

عشقست که عاشقست و معشوق
باشد همه جا و جا ندارد

جان است از آن بما نیاید
عمر است از آن وفا ندارد

سید مست است و جام بر دست
دست از می و جام واندارد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.