هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر عشق و ارادت شاعر به معشوق است که در آن شاعر از ناتوانی خود در برابر جمال و قدرت معشوق سخن میگوید. او از سادهدلی خود و نمایش جمال معشوق در آینه میگوید و اظهار میکند که هیچ کاری نمیتواند در برابر این عشق و جمال انجام دهد. شاعر خود را بندهٔ فرمان معشوق میداند و از بیمیلی معشوق به خود شکایت میکند. در نهایت، شاعر اشاره میکند که معشوق مانند نور آشکار است و نمیتوان از دیدگان پنهان شد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهٔ ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۶۴۱
محبوب دل و راحت جانی چه توان کرد
سلطان همه خلق جهانی چه توان کرد
از ساده دلی آینه بنمود جمالت
در آینه بر خود نگرانی چه توان کرد
تو پادشه مائی و ما بندهٔ فرمان
گر زانکه بخوانی و برانی چه توان کرد
ما عشق تو داریم و تو را میل به ما نیست
مائیم چنین و تو چنانی چه توان کرد
عمریست که ما را به غم عشق نشاندی
گر باقی عمرم بنشانی چه توان کرد
ما نقش خیال تو کشیدیم بدیدیم
گر زانکه تو این نامه نخوانی چه توان کرد
پنهان شدن از دیدهٔ سید نتوانی
چون نور به هر دیده عیانی چه توان کرد
سلطان همه خلق جهانی چه توان کرد
از ساده دلی آینه بنمود جمالت
در آینه بر خود نگرانی چه توان کرد
تو پادشه مائی و ما بندهٔ فرمان
گر زانکه بخوانی و برانی چه توان کرد
ما عشق تو داریم و تو را میل به ما نیست
مائیم چنین و تو چنانی چه توان کرد
عمریست که ما را به غم عشق نشاندی
گر باقی عمرم بنشانی چه توان کرد
ما نقش خیال تو کشیدیم بدیدیم
گر زانکه تو این نامه نخوانی چه توان کرد
پنهان شدن از دیدهٔ سید نتوانی
چون نور به هر دیده عیانی چه توان کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.