۲۷۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۴۵

با من بینوا چه خواهی کرد
حاجتم جز روا چه خواهی کرد

جان غمدیده را چه خواهی داد
درد دل جز دوا چه خواهی کرد

ما نکردیم جز گنه چیزی
تو به ما جز عطا چه خواهی کرد

گر تو ما را به جرم ما گیری
کرم و لطف را چه خواهی کرد

این دل ریش مستمندان را
عاقبت جز شفا چه خواهی کرد

عاشقان آمدند بر خوانت
طعمه شان جز لقا چه خواهی کرد

ریختی خون نعمت الله را
ننگ خون گدا چه خواهی کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.