هوش مصنوعی: این متن شاعرانه به توصیف گذر شب به روز و ظهور حقیقت وجودی می‌پردازد. شب به عنوان زمان خیال و روز به عنوان زمان حقیقت تصویر شده است. شاعر بیان می‌کند که تنها یک حقیقت وجود دارد که گاهی به نام‌های مختلف مانند آدمی، ایاز یا محمود خوانده می‌شود. این حقیقت جهان را به حرکت و رقص درآورده است. همچنین اشاره‌ای به گردش دل حول نقطه‌ای مرکزی، شبیه حرکت پرگار دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی پیچیده‌ای است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۷۱

جیب شب آفتاب چون بگشود
از گریبان روز رو بنمود

شب امکان خیال بود نماند
هست روز و وجود خواهد بود

غیر او نیست ور تو گوئی هست
او به خود دیگران به او موجود

عقل چون شب برفت و روز آمد
خاطر ما از این و آن آسود

یک حقیقت که آدمی خوانند
گه ایاز او به نام و گه محمود

عالمی را به رقص آورده
قول مستانه ای که او فرمود

نعمت الله گرد نقطهٔ دل
همچو پرگار دایره پیمود
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.