هوش مصنوعی:
این متن عرفانی از مولانا یا یکی از شاعران صوفیمسلک است که به موضوعات وحدت وجود، عشق الهی، و شهود عرفانی میپردازد. شاعر با استفاده از استعارههایی مانند آینه، آفتاب، و سجده، به بیان رابطهٔ انسان با خدا و درک حقیقت وجود میپردازد. در بخشی نیز به میگساری و خرابات اشاره میکند که نمادی از رهایی از تعلقات دنیوی است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک آن به بلوغ فکری نیاز است. همچنین، اشاره به میگساری و خرابات ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۶۷۰
هر کجا صاحبجمالی رو نمود
روی او دیدم چو برقع برگشود
دیدمش در آینه عین العیان
آینه او بود دوری می نمود
آفتاب خاطرم تا روشنست
ذرهٔ بی مهر او هرگز نبود
هر چه موجودست از جود ویست
خود کجا موجود باشد بی وجود
ساجد و مسجود نزد ما یکیست
سجده می کن تا ببینی در سجود
دوش رفتم درخرابات مغان
ساقی سرمست دیدم یار بود
نکته های عارفانه سیدم
خود به خود می گفت و از خود می شنود
روی او دیدم چو برقع برگشود
دیدمش در آینه عین العیان
آینه او بود دوری می نمود
آفتاب خاطرم تا روشنست
ذرهٔ بی مهر او هرگز نبود
هر چه موجودست از جود ویست
خود کجا موجود باشد بی وجود
ساجد و مسجود نزد ما یکیست
سجده می کن تا ببینی در سجود
دوش رفتم درخرابات مغان
ساقی سرمست دیدم یار بود
نکته های عارفانه سیدم
خود به خود می گفت و از خود می شنود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.