۲۷۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۰۴

گهی عکس رخش جان می نماید
گهی زلفش پریشان می نماید

چو سنبل می کند برگل مشوش
سواد کفرش ایمان می نماید

چه زخم است اینکه مرهم ساز جانست
چه درد است اینکه درمان می نماید

چه جام است اینکه می ریزد از او می
چه جان است اینکه جانان می نماید

دلی دارم چو آئینه ز عشقش
همه آئینه این آن می نماید

جمال عشق بین و حسن معنی
که چون در صورت جان می نماید

نظر کن چشم سید تا ببینی
که پیدا سر پنهان می نماید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.