۲۷۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۱۲

این و آن بود جمله آن گردید
این چنین بود آن چنان گردید

باز علم بدیع می خوانیم
این معانی از آن بیان گردید

هر که در صحبتم دمی بنشست
محرم راز عاشقان گردید

در مقامی که جان نمی گنجد
گرد آنجا کجا توان گردید

وانکه چون ما فتاد در دریا
قطره ای بحر بیکران گردید

هر که دل را به دلبری بسپرد
مونس جان دلبران گردید

نعمت الله پیر عارف بود
این زمان باز نوجوان گردید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.