هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و عاشقانه به زیباییهای معشوق و جمال الهی میپردازد. شاعر از دیدگاه صاحبنظران و عاشقان سخن میگوید که در آینهٔ حسن معشوق، خدا را میبینند. همچنین، اشارهای به مستی عرفانی و بیخودی در میخانهٔ عشق دارد و تأکید میکند که عقل در این وادی جایی ندارد.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، اشارههای غیرمستقیم به مستی و مینوشی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۷۴۲
اهل نظران دیده به روی تو گشایند
حسن تو در آئینهٔ یکتا بنمایند
خورشید جمال تو نموده است به ما روی
آنها که طلبکار لقایند کجایند
در آینه حسن تو نمایند خدا را
صاحبنظرانی که منور به خدایند
رندان سراپردهٔ میخانه در این دور
شاید که به پابوس تو هر دم به سر آیند
بی دُردی دردت نتوان یافت دوائی
دلها همه زان خستهٔ این درد و دوایند
ای عقل برو از در میخانه که رندان
مستند و به امثال تو این در نگشایند
هر بیت که سید ز سر ذوق بگوید
سریست که مستان همه آن بیت سرایند
حسن تو در آئینهٔ یکتا بنمایند
خورشید جمال تو نموده است به ما روی
آنها که طلبکار لقایند کجایند
در آینه حسن تو نمایند خدا را
صاحبنظرانی که منور به خدایند
رندان سراپردهٔ میخانه در این دور
شاید که به پابوس تو هر دم به سر آیند
بی دُردی دردت نتوان یافت دوائی
دلها همه زان خستهٔ این درد و دوایند
ای عقل برو از در میخانه که رندان
مستند و به امثال تو این در نگشایند
هر بیت که سید ز سر ذوق بگوید
سریست که مستان همه آن بیت سرایند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.