هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و یادآوری معشوق سخن می‌گوید، از جمال و زیبایی‌های او یاد می‌کند و از ساقی و بزم عاشقانه نیز نام می‌برد. همچنین به ستایش از استاد و بزرگی می‌پردازد و عشق و وفاداری را می‌ستاید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین اشاره‌هایی به شراب و می‌نوشی دارد که مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۷۴۵

ذوقیست دلم را که به عالم نتوان داد
تا بود چنین بوده و تا باد چنین باد

یادت نکنم زان که فراموش نکردم
ناکرده فراموش چگونه کنمت یاد

چشمی که منور نشد از نور جمالش
گر نور دو چشمست که او از نظر افتاد

از دولت ساقی که جهان باد به کامش
از لعل لبت جام بخواهیم بسی داد

عمریست که بر حسن و جمالش نگرانیم
یا رب که چنین عمر بسی سال بماناد

ساقی و حریفان همه جمعند درین بزم
بزمی است ملوکانه نهادیم به بنیاد

سلطان بود آن کس که بود بندهٔ سید
صد جان بفدایش که بود بندهٔ استاد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.