هوش مصنوعی:
این شعر از مولانا، شاعر بزرگ فارسی، بیانگر اعتراض و ناراحتی شاعر از رفتار ناعادلانه و نادرست دیگران است. او از کسانی که با خشم و سودجویی به دیگران آسیب میزنند، انتقاد میکند و از آنها میخواهد که دست از این رفتارها بردارند. شاعر همچنین از دوگانگی و ریاکاری برخی افراد که در ظاهر زاهد و در باطن ستمگر هستند، شکایت میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم انتقادی و اجتماعی آن نیاز به تجربه و درک بیشتری از زندگی و روابط انسانی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۰۵۲
ای آن کِه از میانهْ کَران میکُنی، مَکُن
با ما زِ خشمْ رویْ گِران میکُنی، مَکُن
دربَندِ سودِ خویشی وَنْدَر زیانِ ما
کَس زین نکرد سود، زیان میکُنی، مَکُن
راضی شُدی که بیش نَجویی زیانِ ما
این از پِیِ رضایِ کیان میکُنی؟ مَکُن
بر جایِ باده سِرکهٔ غَمْ میدَهی، مَدِه
در جویِ آبْ خون چه رَوان میکُنی؟ مَکُن
از چهرهاَم نَشاطِ طَرَب میبَری، مَبَر
بر چهرهاَم زِ دیده نشان میکُنی، مَکُن
مَظْلوم میکُشیّ و تَظَلُّم هَمیکُنی
خود راه میزنیّ و فَغان میکُنی، مَکُن
پایم به کار نیست که سَرمَستِ دِلْبَرم
مَر مَست را بِهِل، چه کَشان میکُنی؟ مَکُن
گویی بیا که بر تو کُنم صَبر را شَبان
بَر بَرِّه گُرگ را چه شَبان میکُنی؟ مَکُن
در روزْ زاهِدیّ و به شبْ زاهِدان کُشی
امشب که آشتیست، همان میکُنی، مَکُن
ای دوستان زِ رَشکِ تو خَصْمانِ همدِگَر
این دوست را چه دشمنِ آن میکُنی؟ مَکُن
گویی که میْ مَخور، پس اگر میْ هَمیدَهی
مَخْمور را چه خُشک دَهان میکُنی؟ مَکُن
گویی چو تیرْ راست رو اَنْدَر هوایِ ما
پس تیرِ راست را چه کَمان میکُنی؟ مَکُن
گویی خَموش کُن، تو خَموشَم نمیهِلی
هر مویْ را ز ِعشقْ زبان میکُنی، مَکُن
با ما زِ خشمْ رویْ گِران میکُنی، مَکُن
دربَندِ سودِ خویشی وَنْدَر زیانِ ما
کَس زین نکرد سود، زیان میکُنی، مَکُن
راضی شُدی که بیش نَجویی زیانِ ما
این از پِیِ رضایِ کیان میکُنی؟ مَکُن
بر جایِ باده سِرکهٔ غَمْ میدَهی، مَدِه
در جویِ آبْ خون چه رَوان میکُنی؟ مَکُن
از چهرهاَم نَشاطِ طَرَب میبَری، مَبَر
بر چهرهاَم زِ دیده نشان میکُنی، مَکُن
مَظْلوم میکُشیّ و تَظَلُّم هَمیکُنی
خود راه میزنیّ و فَغان میکُنی، مَکُن
پایم به کار نیست که سَرمَستِ دِلْبَرم
مَر مَست را بِهِل، چه کَشان میکُنی؟ مَکُن
گویی بیا که بر تو کُنم صَبر را شَبان
بَر بَرِّه گُرگ را چه شَبان میکُنی؟ مَکُن
در روزْ زاهِدیّ و به شبْ زاهِدان کُشی
امشب که آشتیست، همان میکُنی، مَکُن
ای دوستان زِ رَشکِ تو خَصْمانِ همدِگَر
این دوست را چه دشمنِ آن میکُنی؟ مَکُن
گویی که میْ مَخور، پس اگر میْ هَمیدَهی
مَخْمور را چه خُشک دَهان میکُنی؟ مَکُن
گویی چو تیرْ راست رو اَنْدَر هوایِ ما
پس تیرِ راست را چه کَمان میکُنی؟ مَکُن
گویی خَموش کُن، تو خَموشَم نمیهِلی
هر مویْ را ز ِعشقْ زبان میکُنی، مَکُن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.