۲۳۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۹۸

آتش عشق همان دم که بر افروخته اند
اولا عود دل سوختگان سوخته اند

خلعت شاهی عشقست به هر کس ندهند
این قبائیست که بر قامت ما دوخته اند

طالب ار می طلبد علم لدنی از ما
علم ذوق است که ما را بخود آموخته اند

شادی اهل دلان از غم عشق است مدام
حاصل عمر عزیزست و خوش اندوخته اند

بر سر چار سوی عشق قماش سید
به متاعی بخریدند که نفروخته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.