هوش مصنوعی:
این متن به سرنوشت و یادگاریهایی که از افراد پس از مرگ باقی میماند میپردازد. از خواجهای که تنها قیل و قالش به جا ماند تا عاشقی که حالش باقی است و کوزهای که با شکستن، زلالی سرچشمهاش نمایان شد. در نهایت، نعمتالله که نورش در نظرها ماندگار شد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۸۰۱
تا نگوئی که خواجه مالش ماند
مال پامال شد و بالش ماند
خواجه پیوسته در خیالی بود
عاقبت مرد و قیل و قالش ماند
حاصل خواجه قیل و قالی بود
نقش خواجه شد و خیالش ماند
رفت صاحبدلی از این عالم
اثری خوش از آن کمالش ماند
عاشقی کو ز عشق حالی داشت
گرچه عاشق نماند حالش ماند
کوزه ای گر شکست و آبش ریخت
عین سرچشمهٔ زلالش ماند
نعمت الله ز دیده پنهان شد
در نظر نور بی مثالش ماند
مال پامال شد و بالش ماند
خواجه پیوسته در خیالی بود
عاقبت مرد و قیل و قالش ماند
حاصل خواجه قیل و قالی بود
نقش خواجه شد و خیالش ماند
رفت صاحبدلی از این عالم
اثری خوش از آن کمالش ماند
عاشقی کو ز عشق حالی داشت
گرچه عاشق نماند حالش ماند
کوزه ای گر شکست و آبش ریخت
عین سرچشمهٔ زلالش ماند
نعمت الله ز دیده پنهان شد
در نظر نور بی مثالش ماند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.