هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا (یا یکی از شاعران صوفی) است که مخاطب را به ترک تعلقات دنیوی و روی آوردن به عشق الهی دعوت می‌کند. شاعر از عاشق می‌خواهد که ریا و هواهای نفسانی را کنار بگذارد، درد عشق را بپذیرد، و به دنبال حقیقت در خلوت معنوی باشد. تأکید اصلی شعر بر رهایی از مادیات، فنا در عشق الهی، و رسیدن به حیات ابدی است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و نیاز به درک نسبی از فلسفهٔ فنا و بقا در عشق الهی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی اشارات مانند 'کشتهٔ عشق' یا 'دار فنا' ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۸۰۷

بشنو ای عاشق سرمست هوا را بگذار
رو به درگاه خدا آر و ریا را بگذار

دردمندانه بیا دُردی دردش در کش
ور تو را درد دلی نیست دوا را بگذار

گوشهٔ خلوت میخانه اگر می‌جوئی
عاشقانه به طلب هر دو سرا را بگذار

بر سر دار فنا نه قدمی مردانه
بلکه از من شنو و دار بقا را بگذار

فازغ از هر دو سرائیم خدا می‌داند
گر تو اینها طلبی صحبت ما را بگذار

کشتهٔ عشق حیات ابدی می‌یابد
گر مرا می‌کشد آن یار خدا را بگذار

بندهٔ سید ما از دو جهان آزاد است
چه کنی فقر و غنا فقر و غنا را بگذار
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.