هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که مخاطب را به ترک دلبستگی‌های دنیوی و روی آوردن به عشق الهی دعوت می‌کند. شاعر از خواننده می‌خواهد از نام و نشان و هوای نفسانی بگذرد و به دریای بی‌پایان عشق بپیوندد. در این مسیر، خرابات و مستی نمادین، بهشت جاودان و گنجینهٔ دل مورد اشاره قرار می‌گیرند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده مانند 'خرابات' و 'مستی' نیاز به درک و بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت می‌شود. همچنین، مضامین معنوی و فلسفی متن برای سنین پایین‌تر ممکن است نامفهوم یا کم‌جذاب باشد.

غزل شمارهٔ ۸۰۸

اگر سودای ما داری ز سودای جهان بگذر
و گر از سر همی ترسی ز سودای چنان بگذر

در این دریای بی‌پایان در آ با ما خوشی بنشین
نشان بی‌نشان پرسی ز نام و از نشان بگذر

هوای عشق او داری هوای خویشتن بگذار
خیالش نقش می‌بندی رها کن دل ز جان بگذر

خرابات است و ما سرمست و ساقی جام می بر دست
بهشت جاودان جویی به بزم عاشقان بگذر

اگر مست خوشی بینی به چشم خویش بنشانش
و گر مخمور پیش آید مبین او را روان بگذر

در آ در کنج دل بنشین که دل گنجینهٔ شاه است
بجو آن گنج سلطانی ز گنج شایگان بگذر

چو سید طالب او شو که مطلوبی شوی چون او
طلب کن آنکه می‌دانی بیا از این و آن بگذر
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.