۲۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۱۱

قطره و دریا به عین ما نگر
همچو ما در بحر ما ، ذما را نگر

یک زمان با ما در این دریا در آ
آبرو می جو و در دریا نگر

خط محور از میانه طرح کن
بگذر از قوسین و ادنی را نگر

ترک سرمستی اگر خواهی بیا
لحظه ای در چشم مست ما نگر

آینه بردار و روی خود ببین
آنچه پنهان دیده ای پیدا نگر

در سرم سودای زلفت اوفتاد
حال این سودائی شیدا نگر

هیچ شی بی نعمت الله هست نیست
نعمت الله با همه اشیا نگر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.