۲۵۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۲۴

چهار حضرت در یکی حضرت نگر
نعمت الله بین و آن نعمت نگر

ما می میخانه را کردیم نوش
همدم ما شو دمی همت نگر

چشم بینا گر تو را داده خدا
چشم بگشا حضرت عزت نگر

عالمی را نقش بسته در خیال
گر نظر داری درین قدرت نگر

دنیی و عقبی به همدیگر ببین
در وجود این و آن حکمت نگر

رحمت او داده عالم را وجود
عام باشد رحمتش رحمت نگر

در خرابات مغان در نه قدم
سید مستان این حضرت نگر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.