هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشق‌پیشه و رندانه از عشق و مستی معنوی سخن می‌گوید. او عشق به معشوق را چنان توصیف می‌کند که گویی نور وجود معشوق، چشم‌بینای اوست. شاعر تأکید دارد که برای یافتن خدا باید از خود گذشت و در پی یافتن «آن یکی» بود که در میان هزاران یگانه است. او همچنین از زیبایی معشوق سخن می‌گوید و خود را در خدمت او می‌داند. در پایان، شاعر به نورانیت و جلوه‌های معنوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند «مستی معنوی» و «از خود گذشتن» نیاز به درک عمیق‌تری از زندگی و فلسفه دارند که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۸۴۷

عاشق و رندیم و شاهد در نظر
دائما مستیم و از خود بی خبر

چشم ما بینا به نور روی اوست
روشن است در دیدهٔ اهل نظر

با خودی خود کجا یابی خدا
گر خدا خواهی تو از خود درگذر

جز یکی دیگر نباشد در شمار
آن یکی را در هزاران می شمر

گر نمی خواهی که بینی حسن او
آینه بردار و خود را می نگر

بسته ام زنار زلفش در میان
لاجرم در خدمتش بسته کمر

ز آفتاب سید هر دو سرا
می نماید نعمت الله چون قمر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.