هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر ایثار و فداکاری در راه معشوق است. شاعر از جان‌فشانی، از دست دادن خانمان و جهان، و قرار دادن جان و دل بر سر راه عشق سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند سودا، بت‌پرستی نمادین، و فنا در معشوق وجود دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۸۵۵

دل فدا کرده ایم و جان بر سر
خانمان باخته جهان بر سر

حاجیان گر به پا به مکه روند
خوش رواننند عاشقان بر سر

دامنش را اگر به دست آریم
سر به پایش نهیم و جان بر سر

بس که سودای زلف او پختیم
دیگ سودا رود روان بر سر

خاک پایش که تاج فرق من است
می نهم همچو سروران بر سر

خم می خوش خوشی به جوش آمد
رفت مستانه این زمان بر سر

بت پرست ار ببیند این بت من
سر ببازد روان بتان بر سر

خوش میانی گرفته ام به کنار
تا چه آید از این میان بر سر

نعمت الله جان به جانان داد
دل و دین نیز این و آن بر سر
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.