۲۶۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۵۷

عشق جانان ما ز جان خوشتر
ذوق ما از همه جهان خوشتر

مجلس واعظان خوش است ولی
صحبت بزم عاشقان خوشتر

ما معانی خوشی بیان کردیم
آن معانی از این بیان خوشتر

همدم جام می دمی بر ما
بی شک از عمر جاودان خوشتر

بر لب چشمه خوش بود مأوی
غرقهٔ بحر بی کران خوشتر

آب دیده روان شده هر سو
این چنین آب رو روان خوشتر

خوش بود حور و جنت المأوی
نعمت الله از این و آن خوشتر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.