هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عشق به معشوق را به عنوان تنها دلیل و معنای زندگی خود بیان میکند و تأکید میکند که بدون عشق و حضور معشوق، همه چیز برایش بیمعناست. او از عشق به عنوان نیرویی که به زندگیاش معنا میبخشد یاد میکند و حتی عقل و منطق را در برابر این عشق ناتوان میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند «اناالحق» و «منصور بر دار» نیاز به پیشزمینهای از ادبیات و عرفان اسلامی دارد.
غزل شمارهٔ ۸۷۲
بی رخ جانان به گلزارم چه کار
بی هوای او به بازارم چه کار
گر نه کار و بار عشق او بود
با سر و سودای هر کارم چه کار
گر نباشد عکس او در جام می
با شراب عشق خمارم چه کار
دل به یمن عشق او شد تندرست
با صدای عقل بیمارم چه کار
جان من گر نه به کام او بود
با مراد جان افکارم چه کار
من انالحق گفته ام در عشق او
ورنه چون منصور بر دارم چه کار
ورنه با گفتار بسیارم چه کار
گفته های نعمت الله قول اوست
بی هوای او به بازارم چه کار
گر نه کار و بار عشق او بود
با سر و سودای هر کارم چه کار
گر نباشد عکس او در جام می
با شراب عشق خمارم چه کار
دل به یمن عشق او شد تندرست
با صدای عقل بیمارم چه کار
جان من گر نه به کام او بود
با مراد جان افکارم چه کار
من انالحق گفته ام در عشق او
ورنه چون منصور بر دارم چه کار
ورنه با گفتار بسیارم چه کار
گفته های نعمت الله قول اوست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.