۲۷۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۷۶

گر ذات کند ظهور ای یار
نه یار بماند و نه اغیار

نه جام بماند و نه باده
نه مست بماند و نه هشیار

چون هستی تو حجاب راه است
لطفی کن و آن حجاب بردار

یک حرف و معانی فراوان
یک نقطه و اعتبار بسیار

جائی که به یک جو است صد جان
چه جای سر است و ریش و دستار

از نقش خیال غیر بگذر
تا چند کنی تو کار بی کار

رندانه در آ به بزم سید
جامی ز شراب او به دست آر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.