هوش مصنوعی:
این متن عرفانی و شاعرانه از زبان یک فرد مست و عاشق بیان میشود که از عقل سرگردان میخواهد دور شود. او به نور عشق و معرفت اشاره میکند که همه جهان را روشن کرده است. همچنین، از فنای در معشوق و بقای جاودان سخن میگوید و به سلطنت معنوی و گنجهای پنهان در عالم اشاره دارد. در پایان، توصیه میکند که برای دیدن حقیقت، باید در دیدهی اهل نظر نگریست.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعارههای پیچیده ممکن است برای گروههای سنی پایین نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۸۸۹
برو ای عقل سرگردان که ما مستیم و تو مخمور
سبکروحان همه جمع و گرانجانان از اینجا دور
ز نورآفتاب ما همه عالم منور شد
ببین هر ذرهٔ روشن که بنماید به تو آن نور
سر دار فنای او بقا بخشد به سرداران
از این دار فنا دارد بقای جاودان منصور
مرا منشور سلطانی شه ملک ولایت کرد
نشان آل او دارد که دارد این چنین منشور
همه عالم طلسماتند و اسما گنج و ما خازن
از آن هر کنج ویرانه بود گنجی به او معمور
خیالش نقش می بندم به هر صورت که پیش آید
چنان نوری کجا گردد به چشم چون منی مستور
اگر آئینه ای خواهی که روی خود در او بینی
ببین در دیدهٔ سید نظر کن ناظر و منظور
سبکروحان همه جمع و گرانجانان از اینجا دور
ز نورآفتاب ما همه عالم منور شد
ببین هر ذرهٔ روشن که بنماید به تو آن نور
سر دار فنای او بقا بخشد به سرداران
از این دار فنا دارد بقای جاودان منصور
مرا منشور سلطانی شه ملک ولایت کرد
نشان آل او دارد که دارد این چنین منشور
همه عالم طلسماتند و اسما گنج و ما خازن
از آن هر کنج ویرانه بود گنجی به او معمور
خیالش نقش می بندم به هر صورت که پیش آید
چنان نوری کجا گردد به چشم چون منی مستور
اگر آئینه ای خواهی که روی خود در او بینی
ببین در دیدهٔ سید نظر کن ناظر و منظور
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.