۲۳۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۹۴

منظور یکی ، یکی است ناظر
مظهر به مظاهر است ظاهر

جام است و شراب هر دو یک آب
نوریست به نور خویش ساتر

مستیم وخراب جام بر دست
داریم حضور و اوست حاضر

صد جان در عشق اگر ببازیم
باشیم ز بندگیش قاصر

با باطن پاک عشق بازیم
با ظاهر نازنین ظاهر

شد بر همه کائنات ناصر
منصور چو رفت بر سر دار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.