هوش مصنوعی: شاعر در این متن از مخاطب می‌خواهد که به مال دنیا دل نبندد و به جای آزار دیگران، به عشق و مستی بپیوندد. او خود را دارای ملک بی‌پایان معنوی می‌داند و از سلطان روحانی خود تمجید می‌کند، در حالی که مخاطب به تاج و تخت دنیوی می‌نازد. شاعر خود را پیرو نعمت‌الله، پیر رندان، معرفی می‌کند و از مخاطب می‌خواهد اگر مرید است، به پیر خود بپیوندد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی پیچیده‌ای است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند «مستی» و «رندان» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا گمراه‌کننده باشد.

غزل شمارهٔ ۹۰۳

برو ای میر من به مال مناز
بیش از این سیم و زر به هم مگداز

تا کی آزار خلق می جوئی
مکن آزار ور نیابی باز

ور خماری و درد سر داری
با من مست کی شوی دمساز

سخنم ساقی است روح افزا
نفسم مطربیست خوش آواز

ملک من عالمی است بی پایان
و آن تو از ختاست تا شیراز

من به سلطان خویش می نازم
تو به تاج و سریر خود می ناز

نعمت الله پیر رندان است
گر مریدی به پیر خود پرداز
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.