۲۵۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۱۹

لذت جان ما ز مستان پرس
ذوق رندان ز می پرستان پرس

خبر از حال ما اگر پرسی
در خرابات رو ز رندان پرس

نوش کن جام می که نوشت باد
بعد از این ذوق باده نوشان پرس

دردمندانه گر دوا جوئی
دُرد دردش بجوی و درمان پرس

سر زلفش اگر به دست آری
حال شوریدهٔ پریشان پرس

جان عاشق به پرسشی دریاب
آنگهی هر چه خواهی از جان پرس

ساقی بزم نعمت اللهم
ذوقم از خدمت حریفان پرس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.