هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از درد و عشق الهی سخن می‌گوید و از مخاطب می‌خواهد که به جای پرسیدن از مسائل دنیوی، از حال دردمندان و عاشقان خدا بپرسد. شاعر خود را بنده و محرم اسرار الهی می‌داند و از عشق و درد عرفانی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات خاص عرفانی و ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۹۲۰

جام خوشی ز دُردی دردش چو ما بپرس
مانند دردمند ز دردش دوا بپرس

نقش بلا مگو تو که آرام جان ماست
لطفی کن از کرم چو ببینی ز ما بپرس

ما بنده ایم و حضرت او پادشاه ماست
با پادشه بگو که ز حال گدا بپرس

از عقل بی خبر ، خبر عشق او مجو
سریست عشق او ز دل ما بیا بپرس

بگذر خوشی به کوی خرابات عاشقان
از رند مست لذت ذوق مرا بپرس

ما محرمیم در حرم کبریای او
اسرار او ز محرم آن کبریا بپرس

از ما مپرس قصهٔ دنیا و آخرت
اما ز سیدم خبری از خدا بپرس
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.