هوش مصنوعی:
متن بالا یک نیایش عرفانی است که در آن شاعر از خداوند میخواهد تا او را با عزت، طاعت، خدمت و رحمت خود زنده نگه دارد، غم را از دلش بزداید و قلبش را از خودخواهی پاک کند. همچنین، شاعر آرزوی وصال به حضرت حق و بهرهمندی از نعمتهای الهی را دارد.
رده سنی:
15+
متن دارای مضامین عرفانی و معنوی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.
غزل شمارهٔ ۹۴۸
عزتی ده مرا به عزت خویش
زنده گردان مرا به طاعت خویش
غصهٔ غم ز پیش دل بردار
شادمان کن مرا به خدمت خویش
در دلم آتشی است بنشانش
رحمتی کن به جان حضرت خویش
پاک گردان دلم ز هستی خود
غیر را ره مده به خلوت خویش
همت من ز تو تو را خواهد
برسانم به کام همت خویش
دولت من وصال حضرت توست
دولتی ده مرا به دولت خویش
نعمت الله به من تو بخشیدی
یا ز مستان ز بنده نعمت خویش
زنده گردان مرا به طاعت خویش
غصهٔ غم ز پیش دل بردار
شادمان کن مرا به خدمت خویش
در دلم آتشی است بنشانش
رحمتی کن به جان حضرت خویش
پاک گردان دلم ز هستی خود
غیر را ره مده به خلوت خویش
همت من ز تو تو را خواهد
برسانم به کام همت خویش
دولت من وصال حضرت توست
دولتی ده مرا به دولت خویش
نعمت الله به من تو بخشیدی
یا ز مستان ز بنده نعمت خویش
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.