هوش مصنوعی:
این متن به توصیف حالات عاشقان در دریای عشق میپردازد و بیان میکند که عاشق و معشوق و عشق یکی شدهاند. عشق به عنوان نیرویی غالب و بیهمتا توصیف شده که عقل در برابر آن ناتوان است. شاعر از درد و شیدایی عشق سخن میگوید و آن را بالاتر از همه چیز میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی در این متن ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۹۷۹
عاشقان غرقند در دریای عشق
اوفتاده مست در غوغای عشق
دامن معشوق بگرفته به دست
سر نهاده دائما در پای عشق
عاشق و معشوق و عشق آمد یکی
در سر ما نیست جز سودای عشق
نور چشم عاشقان عشق وی است
عقل کی داریم ما بر جای عشق
ملک عالم را به سلطانی گرفت
حضرت یکتای بی همتای عشق
کار ما از عاشقی بالا شده
این بلا می جو تو از بالای عشق
عشق در جان است و در دل درد او
نعمت الله واله و شیدای عشق
اوفتاده مست در غوغای عشق
دامن معشوق بگرفته به دست
سر نهاده دائما در پای عشق
عاشق و معشوق و عشق آمد یکی
در سر ما نیست جز سودای عشق
نور چشم عاشقان عشق وی است
عقل کی داریم ما بر جای عشق
ملک عالم را به سلطانی گرفت
حضرت یکتای بی همتای عشق
کار ما از عاشقی بالا شده
این بلا می جو تو از بالای عشق
عشق در جان است و در دل درد او
نعمت الله واله و شیدای عشق
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.