هوش مصنوعی:
این متن عرفانی و عاشقانه، بیانگر درد و شور عاشقان در جستجوی یار و وصال با معشوق است. شاعر از عشق به عنوان درد و درمان همزمان یاد میکند و خود را ساکن کوی میفروشان و دارای مقامات عرفانی مانند گنج، طلسم، شاه و درویش میداند. او از مستی و محفل عاشقانه سخن میگوید و خود را جان عالم و مونس دل میخواند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در متن برای درک و ارتباط بهتر، نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
غزل شمارهٔ ۱۰۰۵
دل طالب یار و یار در دل
جان در غم هجر دوست واصل
حاصل درد است عاشقان را
خود خوشتر از این کجاست حاصل
درمان درد است و درد درمان
چون حل کنم این دوای مشکل
ما ساکن کوی می فروشیم
کردیم آنجا مدام منزل
گنجیم و طلسم و شاه و درویش
دُر و صدفیم و بحر و ساحل
جانان خودیم و جان عالم
دلدار خودیم و مونس دل
مستیم و حریف نعمت الله
رضوان ساقی و روضه محفل
جان در غم هجر دوست واصل
حاصل درد است عاشقان را
خود خوشتر از این کجاست حاصل
درمان درد است و درد درمان
چون حل کنم این دوای مشکل
ما ساکن کوی می فروشیم
کردیم آنجا مدام منزل
گنجیم و طلسم و شاه و درویش
دُر و صدفیم و بحر و ساحل
جانان خودیم و جان عالم
دلدار خودیم و مونس دل
مستیم و حریف نعمت الله
رضوان ساقی و روضه محفل
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.