هوش مصنوعی:
این متن عرفانی به موضوع عشق الهی و رابطهی انسان با معشوق ازلی میپردازد. شاعر بیان میکند که حاصل دل، درد عشق است و عشق نه درون است و نه بیرون، بلکه فراتر از این مفاهیم است. او از وحدت وجود سخن میگوید و اینکه همهچیز به حق بازمیگردد. همچنین، از رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به خلوت دل به عنوان راهی برای وصال با معشوق حقیقی یاد میکند.
رده سنی:
18+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجربهی مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکار رفته نیاز به دانش ادبی و عرفانی پایه دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب میشود.
غزل شمارهٔ ۱۰۰۴
حاصل ما دل است و حاصل دل
درد عشقست بنگر این حاصل
درد عشقش بیان کنم چه بود
مشکل حل و حل هر مشکل
گوشهٔ دل سرای اوست ولی
عشق لاخارج است و لاداخل
عاقبت بازگشت جمله به ماست
بوالعجب حق به حق شود واصل
بحر عشقش به ما چو موجی زد
هم ز ما شد حجاب ما حائل
جسم و جان را به جزو و کل بسپار
بی سر و پا در آ به خلوت دل
شاهبازی نه بلبل گلزار
روح محضی چه می کنی گل و گل
عشق او گوهر خزانهٔ ماست
معنی دریا و صورتم ساحل
تا که سید ز خود کناری کرد
در میان نیست جز خدا قائل
درد عشقست بنگر این حاصل
درد عشقش بیان کنم چه بود
مشکل حل و حل هر مشکل
گوشهٔ دل سرای اوست ولی
عشق لاخارج است و لاداخل
عاقبت بازگشت جمله به ماست
بوالعجب حق به حق شود واصل
بحر عشقش به ما چو موجی زد
هم ز ما شد حجاب ما حائل
جسم و جان را به جزو و کل بسپار
بی سر و پا در آ به خلوت دل
شاهبازی نه بلبل گلزار
روح محضی چه می کنی گل و گل
عشق او گوهر خزانهٔ ماست
معنی دریا و صورتم ساحل
تا که سید ز خود کناری کرد
در میان نیست جز خدا قائل
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.