هوش مصنوعی: شاعر در این متن عرفانی، از وحدت وجود و عشق به معشوق ازلی سخن می‌گوید. او خود را زندهٔ جاودان می‌داند که با عشق به جانان، جان می‌سپارد. شاعر تأکید می‌کند که همه چیز را به نور معشوق می‌بیند و جام گیتی‌نما را در نظر دارد. او خود را عارفی در سیر دائمی می‌داند که هر لحظه در ولایتی جدید است. در نهایت، شاعر از نعمت الله به عنوان نور چشم خود یاد می‌کند و جام و جم (نمادهای دنیوی) را در برابر آن ناچیز می‌شمارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و فلسفی عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم عرفانی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۴۹

در همه آینه یکی نگرم
آن یکی در هزار می شمرم

هر چه بینم به نور او بینم
جام گیتی نماست در نظرم

زندهٔ جاودان منم که به عشق
جان به جانان خویش می سپرم

او خبیر است و من خبیر خبیر
تا نگوئی ز خویش بی خبرم

عارفانه مدام در سیرم
هر زمان در ولایت دگرم

پای بوسش اگر دهد دستم
از سر کاینات در گذرم

نعمت الله چو نور چشم منست
جام و جم را به همدگر نگرم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.