هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و شیفتگی خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که در هر جایی که زیبایی می‌بیند، جانش را به عشق معشوق می‌سپارد. او از جمال خوبان نگران است، اما در نهایت زیبایی معشوق را می‌ستاید. شاعر از خیال و تصویر معشوق در ذهنش می‌گوید و اینکه پیوسته جام عشق می‌نوشد و از غم‌های بیهوده دنیا دوری می‌کند. او حاضر است برای رسیدن به معشوق از همه چیز بگذرد و خود را بندهٔ عشق و سرمستی می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و نمادین مانند 'می' و 'میخانه' است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند عشق شدید و گذشتن از جهان ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک عمیق‌تر داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۴۸

هر کجا حسن خوشی می نگرم
جان به عشق تو به او می سپرم

نگرانم به جمال خوبان
چه کنم حسن تو را می نگرم

دم به دم کلک خیالت به کرم
صورتی نقش کند در نظرم

می خورم جام می عشق مدام
غم بیهودهٔ عالم نخورم

به هوای در میخانهٔ تو
از سر هر دو جهان در گذرم

تا ز اسرار می و دیر مغان
خبری یافته ام بی خبرم

بندهٔ سید سرمستانم
پیش رندان جهان معتبرم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.