هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تجربه‌ی عرفانی و عاشقانه‌ی خود سخن می‌گوید، جایی که نور و جمال معشوق (که می‌تواند اشاره‌ای به خدا یا معشوق زمینی باشد) همه‌جا را روشن کرده است. او تأکید می‌کند که این تجربه واقعی است و نه خواب و خیال. شاعر با دیدن این جمال، به حیات و روشنایی رسیده و دنیا بدون وجود معشوق را پوچ و بی‌معنا می‌داند. در پایان، از حالت عاشقانه و مستانه‌ی خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ی عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'خرابی' و 'مستی' ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۱۰۵۵

نیم شب خوش آفتابی دیده ام
آفتابی مه نقابی دیده ام

دیده ام روشن به نور روی اوست
تا نپنداری که خوابی دیده ام

در رخ هر ذره ای کردم نظر
از همه رو آفتابی دیده ام

آن چنان آب حیاتی یافتم
لاجرم در دیده آبی دیده ام

بی وجود حضرت او کاینات
در عدم شکل سرابی دیده ام

مدتی شد تا نمی بینم حجاب
زان که این دیده حجابی دیده ام

نعمت الله را اگر یابی بگو
عاشق و مست و خرابی دیده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.