هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و مستی و جستجوی معشوق سخن می‌گوید. او خود را عاشق و در عین حال معشوق می‌داند، از خرابات عشق و مستی می‌نالد و به بلبلی تشبیه می‌شود که گل‌های باغ عشق را می‌بوید. در نهایت، او به دنبال یافتن حقیقت از طریق عشق و معنویت است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و خرابات دارد که مناسب سنین پایین نیست.

غزل شمارهٔ ۱۰۶۹

غرقهٔ آب و آب می جویم
در تحیر که بحر یا جویم

این عجب بین که عاشق خویشم
عین مطلوب و طالب اویم

پیر خمارم و به جرعهٔ می
خرقهٔ خود مدام می شویم

در خرابات عشق مست و خراب
سخن عاشقانه می گویم

آمدم مست بر سر میدان
عشق چوگان و عالمی گویم

بلبل گلستان معشوقم
گل گلزار عشق می بویم

نعمت الله حق است از آن شب و روز
من حق خویشتن از او جویم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.