۲۹۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۸۶

گدای عشقم و سلطان عالم
غلام خاتم و خاقان عالم

مرید یارم و پیر خرابات
ندیم دردم و درمان عالم

جهان جسم است و من جان جهانم
چه جای جان ، منم جانان عالم

خراباتست و من مست خرابم
حریف ساقی رندان عالم

ندارم با سوی الله هیچ میلی
به جان جملهٔ مردان عالم

جمال بی مثال او عیان است
نظر فرما تو در اعیان عالم

بیا از نعمت الله جو نوائی
چو می جوئی نوا از خان عالم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.