هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و مستی عرفانی سخن میگوید، با بیان احساسات عمیق و شوریدگیاش نسبت به معشوق. او از درد عشق به عنوان نوشدارو یاد میکند و خود را بندهوار در خدمت این عشق میداند. شاعر همچنین به مستی و شرابخواری عرفانی اشاره دارد و عاقبت خود را به یادگار نعمت الله میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و استعارههای شرابخواری است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم عمیق عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۹۴
دُرد دردش به ذوق می نوشم
خلعت از جود عشق می پوشم
غم عشقش خریده ام به جهان
به همه کائنات نفروشم
تاج عشق ویست بر سرمن
حلقهٔ بندگیش در گوشم
آتشی هست در دلم که مدام
همچو خم شراب می جوشم
مستم و چون سبوی میخواران
عاشقان می کشند بر دوشم
عاشقانه به باده نوشیدن
تا که جان در تن است می کوشم
نعمت الله یادگار من است
نکند هیچکس فراموشم
خلعت از جود عشق می پوشم
غم عشقش خریده ام به جهان
به همه کائنات نفروشم
تاج عشق ویست بر سرمن
حلقهٔ بندگیش در گوشم
آتشی هست در دلم که مدام
همچو خم شراب می جوشم
مستم و چون سبوی میخواران
عاشقان می کشند بر دوشم
عاشقانه به باده نوشیدن
تا که جان در تن است می کوشم
نعمت الله یادگار من است
نکند هیچکس فراموشم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.