هوش مصنوعی: شاعر در این متن ابراز می‌کند که نمی‌تواند از شراب و همنشینی با رندان دست بکشد، حتی اگر جانش را فدا کند. او توبه کردن از می‌نوشی را غیرممکن می‌داند و ترجیح می‌دهد بدون زهد و ریاکاری زندگی کند. شاعر به عشق و درد خود اعتراف می‌کند و نمی‌تواند راز دلش را پنهان نگه دارد. او خود را همراه سید رندان خرابات می‌داند و نمی‌تواند حال دوستانش را انکار کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مفاهیم مربوط به خرابات ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۰۹

من ترک می و صحبت رندان نتوانم
از جان گذرم وز سر جانان نتوانم

گوئی که برو توبه کن از باده پرستی
زنهار مگو خواجه که من آن نتوانم

بی زاهد و بی صومعه عمری بتوان بود
لیکن نفسی بی می و مستان نتوانم

صدخانه توانم که به یک دم بگذارم
ترک در میخانهٔ رندان نتوانم

با عشق در افتادم و تدبیر ندارم
در درد گرفتارم و درمان نتوانم

راز دل و دلدار نخواهم که بگویم
اما چه توان کرد چو پنهان نتوانم

با سید رندان خرابات حریفم
منکر شدن حال حریفان نتوانم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.