هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر با استفاده از تصاویر و استعارههای زیبا، احساسات عمیق عاشقانه و رابطهی معنوی خود با معشوق را بیان میکند. در این اشعار، عشق به عنوان یک نیروی درمانبخش، پریشانکننده، و حتی مذهبی توصیف شده است. همچنین، رابطهی بین عاشق و معشوق به صورت رابطهی بین بنده و سلطان، یا گدا و پادشاه ترسیم شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانهی پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
غزل شمارهٔ ۱۱۱۱
درد دل آمد که درمانت منم
سوز جان آمد که جانانت منم
چشم مست آمد که دینت می برم
کفر زلف آمد که ایمانت منم
شد پریشان زلف او بر روی او
گفت مجموع پریشانت منم
پادشاهی با گدای خویش گفت
نقد گنج کنج ویرانت منم
مطرب عشاق می گوید به ساز
بلبل مست گلستانت منم
ساقی سرمست جام می به دست
آمده یعنی که مهمانت منم
گفتمش سید غلام عشق تو است
گفت هستی بنده ، سلطانت منم
سوز جان آمد که جانانت منم
چشم مست آمد که دینت می برم
کفر زلف آمد که ایمانت منم
شد پریشان زلف او بر روی او
گفت مجموع پریشانت منم
پادشاهی با گدای خویش گفت
نقد گنج کنج ویرانت منم
مطرب عشاق می گوید به ساز
بلبل مست گلستانت منم
ساقی سرمست جام می به دست
آمده یعنی که مهمانت منم
گفتمش سید غلام عشق تو است
گفت هستی بنده ، سلطانت منم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.