هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف تجربه‌ی عرفانی خود می‌پردازد و از دیدن جمال الهی و صفات نیکوی آن سخن می‌گوید. او با نگاهی عمیق، صنع خدا را در همه چیز می‌بیند و خود را غرق در عشق و معرفت الهی توصیف می‌کند. همچنین، از وحدت وجود و تجلی خداوند در همه چیز صحبت می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۱۷

نظری می کنم و وجه خدا می بینم
روی آن دلبر بی روی و ریا می بینم

بر جمالش همگی صورت جان می نگرم
وز کمالش همه تن لطف و وفا می بینم

نه به خود می نگرم صنع خدا تا دانی
بلکه من صنع خدا را به خدا می بینم

ترک آن قامت و بالاش نگویم به بلا
گرچه از قامت و بالاش بلا می بینم

مردم دیدهٔ ما غرقه به خون نظرند
هر طرف می نگرم چشمهٔ لا می بینیم

صوفی صومعهٔ خلوت معنی شده ام
لاجرم صورت می صاف و صفا می بینم

جان سید شده آئینهٔ جانان به یقین
عشق داند ز کجا تا به کجا می بینم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.