هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به تجربه‌های روحانی و عرفانی شاعر اشاره دارد. شاعر از دردها و رنج‌ها به عنوان راهی برای رسیدن به صفا و آشنایی با خود واقعی یاد می‌کند. او از فانی شدن در هستی و بقای جاودان، و همچنین از یافتن آرامش در خرابات مغان با عاشقان سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر به نعمت‌های الهی و عطایای خداوند اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم مورد استفاده در شعر نیاز به دانش ادبی و عرفانی پایه دارد.

غزل شمارهٔ ۱۱۳۹

تا ز درد دل دوائی یافتیم
درد خوردیم و صفائی یافتیم

تا که بیگانه شدیم از خویشتن
ناگهانی آشنائی یافتیم

گنج او در کنج ویران دیده ایم
با تو کی گوئیم جائی یافتیم

تا از این هستی خود فانی شدیم
جاودان از وی بقائی یافتیم

در خرابات مغان با عاشقان
ساقی و خلوت سرائی یافتیم

بینوا گشتیم در عالم بسی
تا نوا از بینوائی یافتیم

نعمت الله را به دست آورده ایم
از خدای خود عطائی یافتیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.