۲۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۷۰

این عنایت بین که ما دربارهٔ جان کرده ایم
جان سرمست خوشی ایثار جانان کرده ایم

بنده ایم و بنده فرمانیم و فرمان می بریم
هرچه ما کردیم در عالم به فرمان کرده ایم

حضرتش سلطان و ما از جان غلام خدمتش
مخلصانه تخت دل تسلیم سلطان کرده ایم

درخرابات مغان بزم خوشی بنهاده ایم
خان و مان زاهدی را نیک ویران کرده ایم

جام دُرد درد دل چون صاف درمان خورده ایم
دردمندان را به دُرد درد درمان کرده ایم

خوش در میخانهٔ مستانه ای بگشوده ایم
نعمت الله را سبیل راه رندان کرده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.