هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از نعمت الله ولی، تجربه‌های روحانی و عاشقانه‌ی شاعر را بیان می‌کند. او از دیدن نور الهی در وجود معشوق، وحدت در کثرت، و یافتن گنج معنوی در مکان‌های ویران سخن می‌گوید. شاعر خود را عاشق، می‌خور و رند توصیف می‌کند و از لذت‌های روحانی و مستی عرفانی می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌هایی مانند می‌خور و رند ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۱۷۵

روشنی چشم جان ازنور جانان دیده ایم
این چنین نور خوشی در دیدهٔ جان دیده ایم

صورت و معنی عالم را به ما بنموده اند
جمله یک معنی و صورت را فراوان دیده ایم

این و آن را مخزن گنج الهی یافتیم
عارفانه گنج او در کنج ویران دیده ایم

همچو رندان سر به پای خم می بنهاده ایم
لذت عمر خوشی از ذوق مستان دیده ایم

دیدهٔ باریک بین ما چو رویش دیده است
در سواد کفر زلفش نور ایمان دیده ایم

غیر او نقش خیال می نماید در نظر
این به چشم ما نماید زانکه ما آن دیده ایم

ما خراباتی و رند و عاشق و میخواره ایم
نعمت الله را امیر بزم رندان دیده ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.