هوش مصنوعی: این متن عرفانی از نعمت الله بیانگر تجربه‌های روحانی و عاشقانه‌ی شاعر است. او از دیدار نور جمال معشوق، سفرهای معنوی در عالم، تجربه‌های بهشتی با یاران، و نوشیدن جام می عشق در خرابات مغان سخن می‌گوید. شاعر به جای سخن گفتن از خود، از معشوق حرف می‌زند و نور وجود او را در همه‌چیزی می‌بیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی اصطلاحات مانند 'خرابات مغان' و 'جام می' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نیاز به توضیح داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۷۶

تا به نور روی خوب او جمالش دیده ایم
همچو دیده گرد عالم سر به سر گردیده ایم

در بهشت جاودان گشتیم با یاران بسی
عارفانه میوه ها از هر درختی چیده ایم

هرچه آمد در نظر آورد از آن حضرت خبر
لاجرم از یک به یک نیکو خبر پرسیده ایم

در خرابات مغان مستیم و با رندان حریف
جام می شادی روی عاشقان نوشیده ایم

ما به تخت نیستی خوش در عدم بنشسته ایم
فرش هستی سر به سر بر همدگر پیچیده ایم

دیگران از خود سخن گفتند ما گوئیم از او
این چنین قول خوشی از دیگران نشنیده ایم

نعمت الله در همه آئینهٔ روشن نمود
آن چنان نور خوشی روشن به نورش دیده ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.