هوش مصنوعی:
این شعر از عاشقانههای عرفانی است که در آن شاعر از مستی و عشق سخن میگوید. او از توبه شکستن، همنشینی با عاشقان و ساقی، و دوری از قیدوبندهای دنیوی صحبت میکند. شاعر خود را درگیر عشق و مستی توصیف میکند و از اضطراب و پریشانی ناشی از این عشق میگوید. در نهایت، او خود را در کنار نعمتالله و ساغر مییابد و در میخانه به حالت مستی و بیحجابی افتاده است.
رده سنی:
18+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشارههای مکرر به شراب و مستی ممکن است برای گروههای سنی پایینتر مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۱۸۱
در خرابات مغان مست وخراب افتاده ایم
توبه بشکستیم و دیگر در شراب افتاده ایم
عاشقان را همدم جامیم و با ساقی حریف
فارغیم و در دهان شیخ و شاب افتاده ایم
دیدهٔ ما تا خیال روی او درخواب دید
گوشه ای بگزیده ایم و خوش به خواب افتاده ایم
گر نه فصل هجر می خوانیم این گفتار چیست
ور نه بحث وصل داریم از چه باب افتاده ایم
ما ز پا افتاده ایم افتادگان را دست گیر
کز هوای جام می در اضطراب افتاده ایم
تا ز سودای سر زکفش پریشان گشته ایم
مو به مو چون زلف او در پیچ و تاب افتاده ایم
نعمت الله در کنار و ساغر می در میان
بر در میخانه مست و بی حجاب افتاده ایم
توبه بشکستیم و دیگر در شراب افتاده ایم
عاشقان را همدم جامیم و با ساقی حریف
فارغیم و در دهان شیخ و شاب افتاده ایم
دیدهٔ ما تا خیال روی او درخواب دید
گوشه ای بگزیده ایم و خوش به خواب افتاده ایم
گر نه فصل هجر می خوانیم این گفتار چیست
ور نه بحث وصل داریم از چه باب افتاده ایم
ما ز پا افتاده ایم افتادگان را دست گیر
کز هوای جام می در اضطراب افتاده ایم
تا ز سودای سر زکفش پریشان گشته ایم
مو به مو چون زلف او در پیچ و تاب افتاده ایم
نعمت الله در کنار و ساغر می در میان
بر در میخانه مست و بی حجاب افتاده ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.