هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالتی از نیاز، امید و عشق به خداوند است. شاعر خود را نیازمند، فقیر و عاشق توصیف می‌کند و از درگاه خداوند طلب شفا و بخشش دارد. او تأکید می‌کند که با صداقت و بی‌ریایی به پیشگاه الهی آمده و تنها به لطف و کرم خداوند امید بسته است.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته (مانند 'خرابات' و 'رند') نیاز به دانش ادبی و عرفانی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۱۸۴

دردمندیم و به امید دوا آمده ایم
مستمندیم و طلبکار شفا آمده ایم

از در لطف تو نومید نگردیم که ما
بینوایان به تمنای نوا آمده ایم

ما گدائیم و تو سلطان جهان کرمی
نظری کن که به امید شما آمده ایم

دل فدا کرده و جان داده و سر بر کف دست
تا نگوئی که به تزویر و ریا آمده ایم

این چنین عاشق و سرمست که بینی ما را
نیست حاجت که بگوئی ز کجا آمده ایم

ما اگر زاهد سجاده نشینیم نه رند
بر سر کوی خرابات چرا آمده ایم

سید بزم خرابات جهان جانیم
بندگانیم به درگاه خدا آمده ایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.