هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عشق الهی و وحدت وجود سخن می‌گوید. شاعر خود و همراهانش را رهروان راه عشق و وحدت می‌داند که از وجود و عدم فراتر رفته‌اند. آنها با عشق به معشوق، بهشت را در دو عالم یافته‌اند و با ذوقی خاص، نقش عشق را بر لوح کاینات نوشته‌اند. شاعر در پایان، خود را بنده‌ای از سید خود معرفی می‌کند و ادعای سلطنت بر انس و جن و فرشتگان را دارد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات خاص عرفانی مانند 'وحدت' و 'خرابات' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'فراتر رفتن از وجود و عدم' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۱۸۵

ما علم عشق بر ورق جان نوشته ایم
خواندیم این کتاب و دگر هم نوشته ایم

با ما مگو سخن ز وجود و عدم که ما
عمریست کز وجود و عدم درگذشته ایم

ما رهروان کوی خرابات وحدتیم
رندانه گرد هر در میخانه گشته ایم

آدم بهشت هشت بهشت از برای دوست
ما از برای دوست دو عالم بهشته ایم

این حرف خوب صورت و آن نقش پرنگار
بر لوح کاینات به ذوقش نوشته ایم

تخم محبتی که بود میوه اش لقا
در جویبار دیدهٔ ما جو که کشته ایم

ما بنده ایم سید خود را به جان و دل
سلطان انس و جن و امیر و فرشته ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.