هوش مصنوعی: این متن یک شعر عرفانی است که در آن شاعر خود را به عنوان ساقی سرمست، سلطان میخانه جان، آب حیات و گوهر روح توصیف می‌کند. او از وحدت وجود و عشق الهی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که بدون عشق و شراب معنوی، زندگی ممکن نیست. شاعر همچنین به انتقادات مردم نسبت به مستی خود اشاره می‌کند اما در نهایت تأکید می‌کند که این حالت، حقیقت وجودی اوست.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند 'شراب' و 'مستی' نیاز به بلوغ فکری دارد تا به درستی تفسیر شود.

غزل شمارهٔ ۱۲۰۶

ما ساقی سرمست خرابات جهانیم
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم

جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم

این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم

گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم

بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم

آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.