هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حال و هوای عرفانی و عاشقانه خود سخن می‌گوید. او در خرابات مغان به باده‌نوشی مشغول است و از وصل معشوق خود احساس سعادت می‌کند. در این حال، او تفاوت‌های ظاهری مانند نور و ظلمت، صورت و معنی، و حتی سید و بنده را نادیده می‌گیرد و همه را یکی می‌بیند. این متن بیانگر حالتی از وحدت وجود و عشق عرفانی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، اشاره به باده‌نوشی و مفاهیم عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۲۳

درخرابات مغان دارم مقام
باده می نوشم ز جام جم مدام

جام و باده هر دو یک رنگ آمدند
من ندانم کین کدام است آن کدام

دولتی دارم به یمن وصل او
این سعادت بین که دارم بر دوام

نور و ظلمت هر دو را بگذاشتم
این یکی را با حلال آن حرام

با تمام و ناتمامم کار نیست
گرچه در کار است تمام و ناتمام

عاشقان را بار دادم در حرم
گر توئی عاشق در این خلوت خرام

سید و بنده چو آمد در میان
صورت و معنی یکی شد والسلام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.