هوش مصنوعی:
این متن عرفانی از نعمت الله ولی، به رابطه عاشق و معشوق و تجلی عشق الهی میپردازد. با استفاده از استعارههایی مانند یوسف (نماد زیبایی) و آتش عشق، به وحدت وجود و پیوند حق و خلق اشاره میکند. شاعر تأکید میکند که جهان آینهای از نور معشوق است و عشق، محور اصلی هستی است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای پیچیده موجود در متن، برای درک و تجربه مخاطبان جوانتر دشوار است. همچنین، برخی مفاهیم مانند «کفر زلف» نیاز به پیشینه فرهنگی-ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۲۴۷
هرچه بینی در میان انجمن
عاشق و معشوق را بین همچو من
گر خیال نقش بندی در ضمیر
یوسفی را می نگر در پیرهن
در دل ما آتش جانسوز عشق
روشنش می بین چو شمعی در لکن
کفر زلف اوست عالم سر به سر
کفر زلف از روی ایمان بر فکن
عاشق و معشوق عشقی ای عزیز
یادگار ما نگه دار این سخن
نور او در دیدهٔ عالم نگر
زان که او جانست عالم چون بدن
نور چشم نعمت الله را ببین
حق و خلق با همدگر می بین چو من
عاشق و معشوق را بین همچو من
گر خیال نقش بندی در ضمیر
یوسفی را می نگر در پیرهن
در دل ما آتش جانسوز عشق
روشنش می بین چو شمعی در لکن
کفر زلف اوست عالم سر به سر
کفر زلف از روی ایمان بر فکن
عاشق و معشوق عشقی ای عزیز
یادگار ما نگه دار این سخن
نور او در دیدهٔ عالم نگر
زان که او جانست عالم چون بدن
نور چشم نعمت الله را ببین
حق و خلق با همدگر می بین چو من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.